مقایسه هوش هیجانی و هوش شناختی
از نظر بسیاری از فلاسفه و دیدگاه های سنتی روانشناسی مفاهیم هوش و هیجان دو مفهوم بی ارتباط با هم بوده و حتی در مقابل هم قرار می گرفتند. هوش از دیدگاه سنتی عمدتاً به عنوان مفهومی تک بعدی و به معنای توانایی تفکر انتزاعی و تواناییهای شناختی تعریف شده و هیجان ها هم یکسری پاسخ های سازماننیافته به محرک ها انگاشته می شدند. اما تحولات عظیمی که در حوزه های هوش و هیجان دیدگاه های سنتی را زیر سوال برد و بر ارتباط نزدیک و درهمتنیده هوش و هیجان تاکید کرد.
از نظر پژوهشگران هوش هیجانی به عنوان توانایی فرد در بازنگری احساسات و هیجان های خود و دیگران٬ تمیز قائل شدن میان هیجان ها و استفاده از اطلاعات هیجانی در حل مسئله و نظم بخشی در رفتار تعریف می شود.
تفاوت IQ (هوشبهر) و EQ (هوش هیجانی)
قابلیت های کاملا متضاد نیستند انسان ها ترکیبی از هوش و عاطفه اند. آیکیو به ما میگوید که چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم در حالیکه ایکیو به ما میگوید چه کاری باید انجام دهیم. آیکیو شامل توانایی ما برای یادگیری تفکر منطقی و انتزاعی است در حالیکه ایکیو به ما می گوید که چگونه از آیکیو در جهت موفقیت در زندگی استفاده کنیم
هوش هیجانی شامل توانایی ما در جهت خدا گاهی هیجانی و اجتماعی ما می شود و مهارت های لازم در این حوزه ها را اندازه گیری می کند. همچنین شامل مهارت های ما در شناخت احساسات خود و دیگران٬ مهارت های کافی در ایجاد روابط سالم با دیگران و حس مسئولیت پذیری در مقابل وظایف است.
الگو های هوش هیجانی
با نگاهی به تعاریف متعدد به هوش هیجانی میتوان دو راهبرد نظریه کلی را در زمینه الگوهای هوش هیجانی مشخص کرد.
دیدگاه اول دیدگاه توانمندی که هوش هیجانی را به عنوان نوعی از هوش تعریف میکند که دربرگیرنده عاطفه و هیجان است.
دیدگاه دوم دیدگاه مختلط که هوش هیجانی را با توانایی های غیر شناختی تعریف میکند و به مراتب گسترده تر از دیدگاه اول است. این دیدگاه هوش هیجانی را با دیگر توانمندی ها و ویژگی های شخصیتی مانند انگیزش ترکیب می کند.
یک وجه کاملاً متفاوت این دو الگو تفاوت میان مفهوم صفت و پردازش اطلاعات است. صفت با شاخص های بین موقعیتی رفتار مثل همدلی٬ جرأت و خوشبینی ارتباط دارد. در حالیکه مفهوم پردازش اطلاعات مربوط به توانایی هایی همچون تشخیص، ابراز و برچسب زدن هیجان است.
مفهوم صفات٬ ریشه در چارچوب شخصیتی دارد که از طریق پرسشنامه هایی که رفتار خاصی را می سنجند اندازه گیری می شود. این دیدگاه در بررسی هوش هیجانی تحتالشعاع متغیرهای شخصیتی مثل همدلی و ساختارهایی که همبستگی با آنها دارند مثل انگیزش قرار میگیرد. برعکس آن دیدگاه پردازش اطلاعات که بیشتر بر بخشهای سازنده هوش هیجانی و رابطه آن با هوش سنتی متمرکز می شود.
مولفه های هوش هیجانی
دانیل گلمن هوش هیجانی را به صورت ترکیبی از پنج مهارت یا قابلیت معرفی کرده است که سه مهارت اول در رابطه با تعامل فرد با خودش یعنی مهارت درون فردی و دو قابلیت دیگر در مورد تعامل فرد با دیگران یعنی مهارت برون فردی می باشد که عبارتند از:
خودآگاهی توانایی تشخیص٬ درک هیجانات و انگیزش های خود و اثرات آن بر دیگران است. توانایی نظارت بر احساسات در لحظه برای به دست آوردن بینش و ادراک محور هوش هیجانی است. ناتوانی در تشخیص احساسات راستین٬ ما را به سردرگمی دچار می کند. از نظر گلمن خودآگاهی درک عمیق و روشن از احساسات٬ هیجانات٬ نقاط ضعف و قوت و نیازهای خود می باشد.
ویژگی های افراد با خود آگاهی بالا
- مهارت بیشتری در هدایت و کنترل وقایع زندگی خود دارند.
- در کارهای خود دقیق هستند٬ درباره احساسات شخصی و تصمیم گیری های شخصی احساس اطمینان دارند.
- امیدواری واقعبینانه و مسئولیت پذیری هنگام انجام کار
- صادق بودن با خود و دیگران
- اختصاص زمانی برای تنهایی و فکر کردن در خلوت خودشان
- خود نظم دهی
توانایی کنترل یا تغییر جهت دادن به تعویق انداختن اعلام نظر و تفکر پیش از عمل است. کنترل هیجانات به شیوهای مناسب مهارتی است که به دنبال خود آگاهی ایجاد میشود متناسب با اینکه ما هیجانات را مدیریت کنیم یا هیجان ها بر ما مدیریت داشته باشند. مدیریت هیجان های مثبت به اندازه هیجان های منفی مهم است. هوشمندی از لحاظ هوش هیجانی با مدیریت هیجانی همراه است.
ویژگی های افراد با خود نظم دهی بالا
- بهتر از دیگران می توانند از هیجان های منفی مثل ناامیدی٬ اضطراب و تحریک پذیری رها شوند.
- در موقعیت های مشکل زا و ناراحت کننده به سرعت می توانند به شرایط مطلوب بازگردند.
- تهدید های محیطی و ضعف های درونی را به سرعت از بین می برند.
خود انگیزشی
علاقه زیاد به کار کردن و دنبال کردن اهداف با انرژی و پشتکار است. این مولفه مربوط به تمرکز هیجان ها برای دستیابی به اهداف با قدرت اطمینان توجه و خلاقیت است. برای رسیدن به حد مطلوبی از کمال خود انگیختگی یک صفت ضروری برای افراد از این طریق می توان به پیشرفت مورد انتظار رسید.
ویژگی های افراد با خود انگیزشی بالا
- آنها در هر کاری که به عهده میگیرند بسیار مولد و اثربخش هستند.
- افراد خود انگیخته ارضا و سرکوب خواسته ها را به تاخیر می اندازند.
- در کارها نتیجه محورند و انگیزه زیادی برای رسیدن به استانداردها دارند.
- همدلی
- توانایی ادراک ظاهر هیجانی و تبحر در رفتار با دیگران مطابق با واکنشهای هیجانی آنها می باشد.
همدلی بر پایه خوداگاهی بنا می شود. بدین گونه که هر قدر نسبت به احساسات خودمان آگاه تر باشیم در دریافت احساسات دیگران ماهر تر خواهیم بود. همدلی به معنای تعامل و ملاحظه احساسات دیگران است.
ویژگی افراد با همدلی بالا
- این افراد به علائم اجتماعی ظریفی که نشاندهنده نیازهای و خواسته های دیگران است توجه بیشتری نشان میدهند. افراد همدل با سر نخ های ظریف اجتماعی و تعامل هایی که بیانگر نیازها و خواسته های دیگران باشند، آشنا هستند.
- در قبال دیگران احساس مسئولیت بیشتری دارند.
مهارت اجتماعی
مهارت در اداره نمودن و مدیریت رفتار خود و دیگران است تا به توانایی رهبری در گروه و ترغیب دیگران نیز دست یابیم. بخش عمدهای از هنر برقراری ارتباط مهارت کنترل عواطف در دیگران است. افرادی که میخواهند در ایجاد رابطه با دیگران موثر واقع شوند باید توانایی تشخیص و تفکیک و کنترل احساسات خود را داشته باشند. سپس از طریق همدلی رابطه تناسب برقرار کنند.
ویژگی های افراد دارای مهارت اجتماعی بالا
- این افراد به سرعت یک جو دوستانه با دیگران ایجاد می کند.
- به راحتی میتوانند مسیر فکری رفتار دیگران را به سمتی که میخواهند هدایت کنند
دیدگاهتان را بنویسید