چرا به سادگی ناامید میشوم؟
به نظر میآید که شما در مواجهه با تحدیدها و مخالفتها، به سرعت ناامید میشوید و از ادامه دادن کار منصرف میشوید. گاهی هم، با اشتیاق به کارهای جدید میپردازید، اما اگر نتیجهای که انتظار داشتید را نبینید، آن را رها میکنید. از نظر پشتکار، شاید به اندازه دیگران نباشید. اگرچه کارهای زیادی را باید انجام دهید، اما تعداد کمی از آنها را به پایان میرسانید.
تحلیل مشکل زود ناامید شدن
خود کم بینی و احساس حقارت این موضوع را به ما دیکته میکند که حفظ نفس و منیت مهمتر از گسترش تصور مثبت از خود است. شما نمیخواهید برای چیزی که شاید موفقیت آمیز نباشد، به نفس خود صدمه بزنید. به جای اینکه به موفقیت هایتان بیاندیشید، تمام توجه خود را معطوف به شکستها میکنید و ناامید میشوید.
تا زمانی که از بدست آوردن نتیجه مطمئن نشوید، حاضر نیستید از خود مایه بگذارید. حاضرید هر کاری که در آغاز ریسک و خطر کمتری دارد را شروع کنید؛ اما وقتی در آن بیشتر پیش بروید و از خودتان بیشتر مایه بگذارید احساس خطر میکنید و به سرعت جا میزنید.
تکرار یک چرخهی معیوب
این چرخه ناامید شدن به همین شکل ادامه مییابد و شما هم مدام از این شاخه به آن شاخه میپرید. انرژی شما در حال انفجار است اما هیچ تداومی ندارد. زمانی که دچار تردید میشوید بر روی چیزهای دیگر تمرکز میکنید و انرژی تان توسط شکها و ترسهایتان از بین میرود.
در چنین شرایطی به شدت ناامید میشوید. چرا که دیگر قادر نیستید بر روی نتایج بهدستآمده تمرکز کنید. توجه شما صرف حل موانع و مشکلات شده است. حال دیگر به این مشکلات به عنوان مانعی که باید بر آن غلبه کنید نمینگرید؛ بلکه آنها را زنگ خطری میبینید که باید از آنها دور شوید. پس تنها زمانی تلاش خواهید کرد که موفقیت و یا حداقل درصد بالایی از پیروزیتان تضمین شده باشد. به این حالت اصطلاحاً میگویند قبل از اینکه برای اجاق چوب تهیه کنید توقع دارید آتش روشن شود.
نا امیدی باعث میشود از واقعیت فرار کنید
واضح است که در زندگی هیچ تضمینی وجود ندارد اما اغلب نمیخواهید این واقعیت را بپذیرید. قبول اینکه هر چیز، در هر جا و هر زمان ممکن است اتفاق بیفتد باعث میشود تا مضطرب بشوید و احساس ناراحتی کنید.اما فرار کردن از واقعیت ها باعث از بین رفتن آنها نمیشود. اگر در گذشته از بابت موضوعی ناراحت شدهاید، ممکن است این ناامیدی را به عنوان نردبانی به ناکجا آباد در نظر گرفته و آن را بهانهای برای فرار از تعهداتتان بدانید.
برای اینکه از دغدغه فرجام کار بر حذر باشید زیاد خودتان را درگیر آن کار نمی کنید یا به کلی قید آن را میزنید.
راهکارهایی برای نا امید نشدن و تقویت حس مثبت
کارهای خیر را گمنام و مخفیانه انجام دهید
یکی از سریعترین راههای آزاد کردن خود از نیاز به محافظت نفس شکننده این است که موقعیتهایی را به وجود آورید که در آن احساس خوبی نسبت به خود داشته باشید و البته نفس شما هیچ نقشی در آن ایفا نکند. سعی کنید زمان، انرژی، استعداد، پول و منابع با ارزشتان را بدون توقع اینکه از شما تعریف و تمجید شود، صرف کارهای خیریه کنید. به طور غیر منتظره از راههای مختلف منفعت خواهید برد. انجام دادن کار خیر بدون چشمداشت لذت واقعی را برایتان به همراه میآورد.
کارهای داوطلبانه موقعیت هایی را ایجاد میکند که بتوانید لذت کار گروهی، همکاری کردن، حس غرور در جمع، حل کردن مسائل و شاد کردن نیازمندان را احساس کنید. کارهای سادهای مثل جمع کردن زباله ها و مواد قابل بازیافت در پارک به اندازه قرار دادن کیسههای شن در هنگام سیل و جلوگیری از خرابی، میتواند عملی قهرمانانه باشد. ببینید بخشندگی و دریا دلی چه احساسی دارد.
روی نتایج متمرکز شوید و درعینحال پیروزی های کوچک را جشن بگیرید
دیگر اجازه ندهید ناامیدی بر شما غلبه کند با در نظر داشتن اهداف کوچکتر در به دست آوردن هدف اصلیتان کوشا باشید. هر پیروزی کوچکی که در جهت هدف نهاییتان است را به روشی پرمعنا و منطقی جشن بگیرید.
چرا که اگر عادت داشته باشید پروژهای را نیمه تمام رها کرده و به سراغ پروژه دیگری بروید این کار در ترک این عادت بسیار مفید خواهد بود. در نظر گرفتن اهداف کوچک به عنوان پلههایی برای رسیدن به هدف غایی، علاوه بر ایجاد حس تنوع احساس پیروزی را در شما تقویت میکند.
بگذارید مشکلات و موانع اراده تان را تقویت کند
به مشکلات عنوان دری گشوده در جهت رسیدن به خواستههایتان و هر آنچه که میبایست به خودتان ثابت کنید، بنگرید. از مواجه شدن با مشکلات خوشحال باشید زیرا بدون آنها نمیتوانیم به کمال برسیم. هنگامی که به نظر میرسد مشکلاتتان همانند یک درب دوار و چرخان است، از افراد موفق الهام بگیرید. کسانی که نامشان همیشه زنده است و با تمام مشکلاتی که داشتند، هرگز تسلیم نشدند.
هرگاه از مشکلات فراوانی که مردم معمولی در طی سالها بر آنها غلبه کردهاند آگاه شوید، دید بازی نسبت به مشکلات خود خواهید داشت و آنها را مواردی جزئی و رفع شدنی میپندارید.
اگر هیچ کدام از این موارد به شما کمک نکرد از جمله شکسپیر درس بگیرید: خیانت کارانی بیش نیستند که ترس از اقدام را جایگزین پیروزی می کنند…
دیدگاهتان را بنویسید