کمال گرایی چیست؟
کمال گرایی ضعفی است که خیلی از ما داریم و متاسفانه برخی از ما آن را افتخارآمیز میدانیم و آن را ارزش تلقی میکنیم. کمال گراها اغلب احساس نارضایتی و ناکافی بودن دارند. بنابراین به ندرت حال خوب را تجربه میکنند و به ندرت پیش میآید که از خودشان راضی باشند. آنها هیچ وقت به اندازه تصورات و تفکراتشان خوب نیستند.
کمال گرایی با مشکلاتی مثل افسردگی، استرس، اضطراب، بیاشتهایی یا پراشتهایی عصبی و حتی خودکشی رابطه مستقیم دارد در ۲۵ سال گذشته شاهد رشد خیرهکننده کمال گرایی در بین نوجوانان و جوانان هستیم.
ناگفته نماند که تحولات اجتماعی بر افزایش نرخ کمالگرایی تاثیر دارد. مسائلی که به وجهه اجتماعی افراد مربوط است. مثل ثروت، ظاهر خوب، جایگاه اجتماعی و… به شدت مورد توجه است.
یک کمال گرا بعد از فتح یک قله به دشتهای ناامنی فرود میآید و به دنبال قلههای دیگر برای فتح و گرفتن تایید دیگران است.
همهگیر شدن کمال گرایی
دادهها نشان میدهد جوانان متولد دهه ۸۰ در آمریکا ۲۰ درصد بیشتر از نسل گذشته احتمال دارد که ثروتمند بودن را جزو اهداف اصلی زندگی بدانند. این نسل خیلی بیشتر از نسل گذشته وامهای بانکی میگیرند و خریدهای لوکس اقساطی دارند. شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک، اینستاگرام، اسنپچت، تیک تاک و … به نمایش گذاشتن هویت این کمال گرایی را تشدید کرده است. در این دنیای نمایشی بی نقص بودن خیلی مهمتر از واقعی بودن است.
تاثیر سخت کوشی بر موفقیت
یک طرف چشم انداز شاخص موفقیت این است که زندگی باید کامل و بینقص باشد اما طرف دیگر آن قطعاً کار بدون خستگی است. این ایده که سخت کوشی همیشه جواب میدهد و ما ناخدای سرنوشت خودمان هستیم، در ذهن اغلب افراد کمال گرا نهادینه شده است و مشکل دیدگاههایی از این جنس این است که اغلب در زندگی واقعی غلط از کار در میآید.
آیا واقعاً سخت کوشی همیشه جواب میدهد؟
تحقیقاتی هست که میگوید در بسیاری از زمینهها استعداد و تلاش جمعا ۳۰ درصد بر موفقیت تاثیر دارند و ۷۰ درصد به دلیل شرایط محیطی و بستر قبلی است.
استیو جابز اگر در آمریکا نبود، هرگز به این حد از موفقیت نمیرسید. زیرا در آمریکا در آن زمان بستر راهاندازی یک شرکت هایتک وجود داشت. این سوال پیش میآید که چرا هرگز از آسیا، خاورمیانه و یا حتی آفریقا یک فرد مثل استیو جابز نداشتیم.
تفکراتی از این دست، چشم انداز اجتماعی ما را با ارزشهای ذاتی ما پیوند میدهند و این دیدگاهی مخرب برای سلامت روان محسوب میشوند. چون حتی اگر فرصت برابری هم باشد، ایده ناخدای سرنوشت بودن، واقعیت تلخ محکوم یک محاکمه مقایسه اقتصادی مستمر را برای افراد ایجاد میکند و بسیاری تحمل استرس و اضطراب ناشی از این محاکمه همیشگی را ندارند.
تاثیر آموزش بر کمال گرایی
معیارها، رتبه بندیها و نمرهها به عنوان شاخصهای ارزشهای کمی ایجاد شده است. که معمولاً برای دسته بندی افراد در مدرسه، دانشگاه و یا حتی محل کار به کار گرفته میشود. در نتیجه آموزش اولین جایی است که در آن این دسته بندیها اتفاق میافتد. معیارهایی مثل نمره و رتبه که در جهت بهبود عملکرد استفاده میشود، در تشدید کمال گرایی تاثیر دارند.
یک دانش آموز در دوران تحصیل بارها آزمون میدهد. فقط در سال کنکور بیش از صد آزمون از دانش آموز گرفته میشود. در نتیجه نیازی قوی در تلاش و به دست آوردن در آنها ایجاد میشود. آنها عادت میکنند خودشان را با معیارهای سختگیرانه تعریف کنند. این ارزشهای نادرست جامعه ناامنی را به افرادش هدیه میدهد. آنها سخت درگیر این رقابت ها هستند.
آسیبهای کمال گرایی
برای افراد کمال گرا مهم نیست چقدر موفق باشند. آنها حتی موفقیتهایشان را هم به شکل شکست میبینند زیرا همیشه انتظار موفقیت بیشتری دارند.
کمال گرایی هرگز در مورد کامل کردن کار نیست. در مورد سخت کوشی برای برتر بودن هم نیست. کمال گرایی ریشه در کامل کردن خود انسان دارد. یا به صورت دقیق تر به معنی کامل کردن یک خود ناکامل برای بقیه است. در راه رسیدن به یک کمال دست نیافتنی فرد کمال گرا کوتاه نمیآید. به همین دلیل درمان کمال گرایی سخت است.
معیارهایی برای اندازهگیری کمال گرایی
کمال گرایی خود محور: میل غیرمنطقی برای کامل بودن خود است. فرد کمال گرا تلاش میکند تا حد ممکن کامل باشد.
کمال گرایی تجویز شده از اجتماع: محیط از فرد انتظار دارد کامل باشد
کمال گرایی دیگر محور: تحمیل استانداردهای غیر واقعی به دیگران و انتظار کامل بودن از آنها
تحقیقات نشان می دهد که هر سه عنصر کمال گرایی با عدم سلامت روان در ارتباط است. در افزایش این عناصر با افزایش تفکراتی ازجنس خودکشی و افسردگی ارتباط مستقیم دارد. در مورد شدت این سه عنصر باید گفت که مورد دوم یعنی کمالگرایی تجویز شده از اجتماع تاثیر شدیدتری از دو مورد دیگر دارد.
آیا سه عنصر کمال گرایی در حال تغییر هستند؟
بررسی تحقیقات روی یک جامعه آماری بیش از ۴۰ هزار نفری نشان میدهد این سه عنصر با هم افزایش مییابند؛ اما افزایش عنصر دوم یعنی کمال گرایی تجویز شده از اجتماع با اختلاف بیشتری نسبت به عنصر دیگر همراه است. این بدان معنی است که فشارهای اجتماعی که اغلب ناشی از فرهنگ هستند، تاثیر به شدت زیادی بر روی افراد کمال گرا دارند.
در سال ۱۹۸۹ فقط ۹ درصد از جوانان آمریکا دچار کمال گرایی بودند؛ اما در سال ۲۰۲۰ این عدد به 2 برابر بیشتر، یعنی ۱۸ درصد افزایش یافت. تخمین زده میشود که این عدد در سال ۲۰۳۰ به بیش از ۳۰ درصد خواهد رسید.
کمال گراها احساس نیاز زیادی در برآورده کردن انتظارات دیگران دارند و اگر بتوانند همه انتظارات دیگران را برآورده کنند، باز هم در آینده دوست دارند این کار را انجام دهند و این چرخه معیوب تمامی ندارد. یعنی اجتماع آنها را در خود و در این اختلال غرق میکند. این طرز فکر یک احساس عمیق ناتوانی و به دنبال آن ناامیدی ایجاد میکند. ان گرفتن شخص به خودش وقتی اوضاع خوب پیش نمیرود پذیرش شکست و انعطاف پذیر بودند تا حد زیادی کمک کننده است
اما همانطور که گفته شد، فرهنگ و اجتماع تاثیر شدیدی بر کمال گرایی دارد. متاسفانه ما در فرهنگی زندگی میکنیم که بهترین بودن و بی نقص بودن را ارزش تلقی میکند و این طرز فکر اغلب از کودکی و توسط پدر مادرهای کمال گرا در ذهن کودکانشان کاشته میشود.
دیدگاهتان را بنویسید